نشست علمی با موضوع "رویکرد عدالت ترمیمی به خشونت در مدارس" سی ام فروردین ماه 1396 در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.
سخنرانان در این جلسه پروفسور والری برایث ویت ( استاد دانشگاه ملی استرالیا ) و دکتر زهرا بازرگان (استاد بازنشسته دانشگاه تهران ) بودند.
در ابتدا دکتر بازرگان با اشاره بر افزایش میزان و شدت خشونت در مدارس به بیان تجربیات خود در این زمینه پرداختند. ایشان بیان داشتند: ما متاسفانه در مدارس تهران شاهد طیف وسیعی از خشونت هم چون خشونت کلامی، خشونت رفتاری، قلدری، پرخاشگری و ... هستیم. این رفتار از سوی دانش آموزان می تواند آسیب ها و لطمات جبران ناپذیری را به هر دوی مرتکب و قربانی وارد کند. در ایران پژوهش های طولی که نشان دهد کودکی که رفتار پرخاشگرانه و قلدرمآبانه داشته و یا بالعکس بزه دیده ای که قربانی انواع مختلفی از خشونت از سوی هم کلاسی ها و معلمین خود بوده، در دوران بزرگسالی با چه عواقب و مشکلاتی روبرو شده است، وجود ندارد. این در حالی است که در انگلستان، تحقیقات نشان میدهد که افرادی که در دوران کودکی رفتارهای پرخاشگرانه داشتند، در بزرگسالی، افرادی بیکار و معتاد و پدران و همسرانی بسیار خشن و نامهربان بوده اند. هم چنین بزه دیدگانی که در دوران مدرسه از سوی هم کلاسی های خود خشونت و آزارهای جسمی و جنسی دیده بودند، دچار ترک تحصیل و بسیاری از مشکلات های روحی هم چون عدم توانایی در برقراری ارتباط با دیگران، افسردگی و ... شدند.
دیدگاه سنتی و غالبی که در میان مدیران مدارس و معلمین در این زمینه وجود دارد، چنین رفتارهایی را از سوی دانش آموزان کاملا طبیعی و ناشی از خصوصیات فردی و تفاوت های خانوادگی، فرهنگی و جامعه محلی می داند که کودک یا نوجوان در آن رشد و پروش یافته است.
ایشان در ادامه به بیان دیدگاه های جدید حل تعارض خشونت در مدارس و ذکر نمونه های تجربی در خصوص چگونگی حل این مساله پرداختند که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- استفاده از روش های میانجیگری با تمرکز بر حل مساله و برگزاری جلسات زنگ دایره Circle Time ) ) با هدف گسترش دوستی و تفاهم در میان دانش آموزان، تقویت اعتماد به نفس و قدرت انتخاب و تصمیم گیری آنها؛
2- تعیین سیاست ها، اصول کلی و خط مشی مدرسه در خصوص اینکه انجام چه رفتارهایی از طرف دانش آموزان قابل قبول و منجر به تحسین و تشویق آنها می شود و چه اعمالی تنبیه و توبیخ آنان را در پی دارد. آموزش این قوانین می تواند در پیشگیری و کاهش خشونت در مدارس موثر واقع شود.
3- آموزش متقابل: استفاده از دانش اموزان بزرگتر برای آموزش کودکانی که دچار افت تحصیلی شده اند. این روش می تواند در بهبود ضعف تحصیلی آنها و هم چنین ایجاد عزت نفس و خودباوری دانش اموزان بزرگتر موثر باشد.
4- ارائه خدمات آموزشی به گروه های خاص دانش آموزان برای استفاده حداکثری از فرصت های آموزشی؛
در ادامه پروفسور والری برایث ویت_جرم شناس و پژوهش گر فعال در حوزه میانجی گری و فرایندهای ترمیمی در مدارس_ با اشاره بر اینکه قلدری و خشونت در مدارس امری پیچیده و مستلزم نگاهی مساله-محور است، به توصیف عللی که می تواند در بروز یا پیشگیری از خشونت موثر واقع شود، پرداختند. ایشان از 3 عامل به عنوان عوامل اصلی و مهم در این موضوع یاد کردند که به شرح زیر است:
در ابتدا باید به نقش ارزش های اجتماعی و فرهنگی موجود در جامعه در میزان قلدری و خشونت در مدارس توجه کرد. رقابتی بودن برخی از جوامع و یا بالعکس تاکید آنها بر اهمیت ارزش های اخلاقی و فرهنگی همچون مساعدت و دوستی با یکدیگر می تواند در میزان تبعیت دانش آموزان از هنجارهای اجتماعی و اخلاقی تاثیرگذار باشد.
هم چنین شیوه نظارتی مدارس، وضع قوانین، استانداردها و هنجارهای موجود که "فرهنگ مدرسه" نامیده می شود باید به گونه ای باشد که همگی آن تداعی و القای محیطی امن، سالم و دوستانه برای کودکان شود.
از فرهنگ خانه و خانواده نیز می توان به عنوان عامل سوم در میزان خشونت و قلدری در مدارس نام برد. نحوه رفتار والدین با کودکان خود، در چگونگی رفتار دانش آموزان در مدرسه تاثیر بسزایی دارد. نشان دادن این حس از سوی والدین که آنها می توانند با وجود درک کاستی ها،ضعف ها و تخلفات کودکان خود، آنان را ببخشند، منجر به القای فرهنگ بخشش و تقویت آن می شود.
پروفسور برایث ویت در انتها به شرح استفاده از روش های ترمیمی برای مقابله و پیش گیری از خشونت در مدارس پرداختند. عدالت ترمیمی از سویی با نگاهی مساله محور و تمرکز بر صدمه و زیان وارده ( بجای تمرکز بر شخص مرتکب و قربانی ) در جستجوی جبران و ترمیم آن می باشد و از سوی دیگر با استفاده از روش ها و ابزارهای مناسب در تلاش برای مقابله و پیش گیری از تکرار عمل واقع شده است.
یکی از این روش های ترمیمی پذیرش شرم ( Shame Acknowledgement ) می باشد. ایشان بیان داشتند که تحقیقات نشان می دهد همه کودکان لااقل یکبار مرتکب قلدری یا خشونت در مدرسه شده اند. لکن تفاوت این افراد با مرتکبین قلدری، در دفعات تکرار عمل ارتکابی است. زمانیکه از شخص قلدر پرسیده می شود که: پس از انجام رفتار خشونت آمیز با معلم یا هم کلاسی خود و فهمیدن این اتفاق از سوی دیگران، چه احساسی داری؟ او طبیعتا احساس شرم میکند. در این مرحله وظیفه مدرسه، معلمان، والدین و حتی دانش آموزان است که به فرد قلدر کمک کنند تا شرم خود را پذیرفته و در جهت اصلاح رفتار خود و آنچه که منجر به خشونت او شده است، باشد. این در حالی است که عدم مشارکت و همکاری مدرسه و والدین باعث می شود که مرتکب با جایگزینی شرم خود ( Shame Displacement ) نه تنها آن را نمی پپذیرد بلکه این احساس را با واکنشی به مراتب خشن تر و قلدرمآبانه تر جلوه بیرونی میبخشد.
با توجه به نتایج بسیاری از تحقیقات و پژوهش های تجربی که در این زمینه و در مدارس مختلف انجام شده است می توان گفت که استفاده از روش های ترمیمی، ایجاد محیطی امن و سالم برای دانش آموزان و مشارکت فعالانه والدین و نهاد مدرسه می تواند در کنترل و مدیریت شرم حاصله از رفتار خشونت امیز و در نتیجه کاهش میزان خشونت در مدارس سهم بسزایی داشته باشد.
در ادامه جلسه حضار پرسشهای خود را مطرح کردند و پیرامون آنها بحث و اظهارنظر صورت گرفت.
|