زمانی که در مراسم اختتامیه اولین همایش بینالمللی عدالت ترمیمی (اردیبهشت 1395) اندیشه تداوم برگزاری همایش به طور دوسالانه مطرح شد، این موضوع کمی آرمانی و بلندپروازانه به نظر میرسید، شاید با این تصور که پس از انتشار کتاب مجموعه مقالههای همایش در قالب «دانشنامه عدالت ترمیمی» و دیگر پایاننامهها، کتابها و مقالههای تالیفی و ترجمهای، تا مدتها نباید حرف جدیدی برای گفتن باقی مانده باشد. با اینحال، ظرفیتهای ترمیمی موجود در بسترهای تاریخی و فرهنگی جامعه ایران و تحولات مفهومی عدالت ترمیمی به عنوان یک پارادایم در حال رشد، ثابت کرد عدالت ترمیمی، برخلاف بسیاری از سوژههای تکنیکی و فنی حقوق کیفری، بسیار فربهتر و حیاتیتر از آن است که بتواند با برگزاری یک همایش یا نوشتن چند پایاننامه یا مقاله به موضوعی تکراری و ملالآور تبدیل شود.
به موازات تحول مفهوم عدالت ترمیمی و گسترش و توسعه کاربرد آن، امروزه عدالت ترمیمی برای ما صرفاً یک صفت برای «عدالت» نیست، بلکه تحولی بنیادین در شیوه اندیشیدن و زیستن به شمار میآید. در کنار واژه عدالت ترمیمی و فرآیندهای ترمیمی میان بزهکار و بزهدیده ما از تعابیری چون فرهنگ ترمیمی، زندگی ترمیمی، خانواده ترمیمی، و شهر ترمیمی سخن میگوییم، درست در زمانی که سرنوشت ما و حیات اجتماعی و سیاسی ما روزبهروز ارتباط و وابستگی بیشتری به مهارتهای ارتباطی ما برای گفتگو و مذاکره یافته است. در پرتو آموزههای عدالت ترمیمی میآموزیم که چگونه باید با یکدیگر گفتگو کنیم، به جای طفره رفتن از پذیرش مسؤولیت در پرتو سزاگرایی برای مشکلات ناشی از جرم به دنبال راهحل باشیم، و شبکهای از اندیشهها و ایدههای حامیِ مداخلههای ترمیمی و غیر سزاگرا تشکیل دهیم.
در گفتمان عدالت ترمیمی، مردم و افکار عمومی دیگر به مثابه متغیری برای تبیین عوامگرایی کیفری به نظر نمیرسند، بلکه از ارکان اصلی شکلگیری پاسخهای ترمیمی به شمار میآیند. به زعم "جان برایت ویت" احساس شرمساری بازپذیرنده در برابر پلیس، قاضی یا رسانهها به وجود نمیآید، بلکه ما معمولاً در برابر افرادی شرمسار میشویم که برایشان احترام قائلیم و به آنها اعتماد داریم.
با این حال، در یک بررسی اجمالی در مورد سازوکارهای ترمیمی مورد استفاده در نهادهای عدالت کیفری باید اذعان داشت:
-
میانجیگران و مددکاران آموزشهای لازم در خصوص اصول و موازین عدالت ترمیمی و چگونگی رعایت آن در فرایندهای میانجیگری را پشت سر نگذاشتهاند؛
-
افراد مقصر و بزهکار بهندرت حاضرند تقصیر خود را در برابر افسران پلیس، قضات و یا حتی مددکاران اجتماعی شاغل در این نهادها بپذیرند و مطمئن باشند که شرکت آنها در فرایندهای میانجیگری به عنوان دلیلی بر مجرمیت آنها تلقی نخواهد شد؛
-
فضای حاکم بر برخی از فرایندها و واحدهای میانجیگری به گونهای نیست که افراد را ترغیب به پذیرش مسؤولیت کند؛
-
تسهیلگران معمولاً تحت تاثیر فرهنگ سازمانی و دغدغههای اداری باید پروندههای ارجاع شده را سریعتر به نتیجه برسانند و به جای تمرکز بر رعایت اصول عدالت ترمیمی، میزان کمیِ پروندههای منجر به صلح و سازش را افزایش دهند؛
-
برداشت واحدهای میانجیگری از مصالحه با آنچه در گفتمان عدالت ترمیمی حل وفصل زیربنایی اختلاف و منازعه خوانده میشود، گاهی بسیار متفاوت است؛
-
در فرایندهای میانجیگری تأکید بر جبران خسارتهای مادی است و چگونگی ترمیم آسیبهای روانی، عاطفی، و آسیبهای ناظر بر روابط میان افراد بهندرت مد نظر قرار میگیرد؛
-
گاهی از نشستهای ترمیمی به مثابه ابزاری برای جمعآوری ادله و صدور حکم محکومیت علیه بزهکار استفاده میشود؛
-
تفسیرهای سنّتی از قوانین کیفری و جنبه عمومی جرم و تأکید بر حمایت از اجتماع از مجرای تعقیب کیفری و مجازات، فرایندهای سنّتی حل و فصل اختلافات را با اختلال روبهرو ساخته است؛
-
و مهمتر از همه آنکه، قانونگذار حاضر نیست رویّهها و تجربههای ترمیمی مفید و مؤثر مورد استفاده در نهادهای انتظامی و قضایی را در قوانین به رسمیت بشناسد و رویّههای عملی مورد استفاده بسیار گستردهتر از محدودهای است که قانونگذار تعیین کرده است.
علاوه بر این، پاسخهای کیفری حجم عظیمی از بودجه عمومی را به خود اختصاص داده است، بدون اینکه یافتههای تجربی اثربخشی رویکردهای مبتنی بر توسعهطلبی کیفری را تأیید کند. به نظر میرسد منابع مالی عدالت کیفری چندان هم محدود نیست، مسأله مهم به رسمیت شناختن پاسخهای ترمیمی و تزریق منابع مالی و انسانی به رهیافتهای ترمیمی است. نظام عدالت کیفری حاضر است هزینههای هنگفتِ واکنشهای کیفری سنّتی را تأمین کند و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی آن را بپذیرد، اما وقتی موضوع به کارگیری مددکاران اجتماعی و مشاوران و تأمین دستمزد حداقلی برای آنها مطرح میشود، با کمبود بودجه روبهرو میشود.
رویکرد عدالت ترمیمی اهداف عدالت کیفری را به شیوههای کمهزینهتر و انسانیتر دنبال میکند. برخلاف رویکردهای مبتنی بر سزاگرایی که تحمیل درد و رنج به مثابه مجازات را در اولویت خود قرار میدهند، عدالت ترمیمی تفسیر دیگری از درد و رنج دارد و آن را از طریق ترغیب مرتکب به سوی بیان حقایق، پذیرش مسؤولیت در برابر آثار و پیامدهای جرم ارتکابی جستجو میکند. پرسش این است که آیا میتوان تحت تأثیر تحول در ارزشهای کیفری شرمساری بزهکار در فرآیند ترمیمی را نوعی کیفر ترمیمی تلقی کرد؟
حقوق کیفری گاهی به ابزار سلطه و نادیده انگاشتن تفاوتهای فرهنگی و سنّتهای بومی حل و فصل اختلافها تبدیل میشود. عدالت ترمیمی این امکان را فراهم میسازد تا مشکلات اقلیتهای فرهنگی در بستر فرهنگی و حقوقی خودشان حل و فصل شود؛ به دیگر سخن، در رویکرد های ترمیمی افراد متعلق به فرهنگهای بومی کمتر در معرض اصطکاک و تعارض با نظام رسمی قرار میگیرند و تا حدودی از بزهدیدگی ناشی از تبعیضهای ساختاری و نظامهای عدالت کیفری تک فرهنگی آنها جلوگیری میشود.
رویکرد عدالت ترمیمی در واقع نوعی تمرین اندیشیدن و تفکر عمیق در برابر حوادث ناگواری است که در زندگی روزمره به کرات اتفاق میافتد. گرایش طرفداران عدالت ترمیمی به مشارکت طرفین دعوی در پیدا کردن راهحل برای مشکلات ناشی از جرم، ریشه در این واقعیت دارد که بعد از آشنایی با شخصیت بزهکار و بسترهای فرهنگی و اجتماعی که جرم در آن واقع شده است، آسیبدیدگان از جرم آمادگی بیشتری برای گفتگو و مذاکره پیدا میکنند.
دومین همایش بینالمللی عدالت ترمیمی را در واقع باید نوعی نشست ترمیمی خانوادگی با حضور اعضای خانواده عدالت ترمیمی به نمایندگی از فرهنگهای جاده ابریشم تلقی کرد. جاده ابریشم در اینجا نه یک جاده اقتصادی، بلکه مسیری برای دیالوگ و گفتگو میانفرهنگها، مذاهب، و نظامهای حقوقی و پل ارتباطی میان تمدنها و تجربههای ترمیمی میان شرق و غرب تلقی شده است. آنچه اهمیت بحث درباره عدالت ترمیمی در بستر فرهنگهای سنتی و بومی آسیایی را دو چندان میسازد، ظرفیتهای ترمیمی موجود در آموزههای عرفانی و مذهبی این بخش از کره خاکی است. به نظر میرسد مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در مسیر جاده ابریشم و فرهنگ جمعگرای شرقی و تلاش برای حفظ پیوندهای عاطفی و انسانی در فرهنگ آسیایی، فضای مناسبتری را برای پذیرش الگوهای عدالت ترمیمی در مقایسه با فرهنگ فردگرای حاکم بر برخی از جوامع غربی فراهم آورده است. این در حالی است که بخشی از سنتهای فرهنگی و مفاهیم بومی مبتنی بر حل و فصل غیر رسمی اختلافها، در چند دهه اخیر تحت تاثیر فرایند مدرنسازی و اصلاح نظام عدالت کیفری به حاشیه رانده شده و روز بهروز ضعیفتر شده است. تجربه تمدنها و نظامهای حقوقی کشورهای جاده ابریشم برای ایجاد همزیستی و تعامل میان عدالت غیر رسمی و رسمی و چگونگی بهرهگیری از دستاوردهای تلفیق میان این دو الگو میتواند سوژه مناسبی برای گفتگو و نقد و ارزیابی باشد.
بسیار خُرسندم که پس از گذشت دو سال از اولین همایش بینالمللی عدالت ترمیمی، ایده برگزاری دوسالانه همایش به تحقق پیوست و به پشتوانه و حمایت گروه استثنایی و بینظیرِ دبیرخانه همایش عدالت ترمیمی، بهویژه خانم دکتر آزاده صادقی، خانم ضحی امیری، آقای ایمان شاهبیگی، خانم زهرا نعمتی، آقای دکتر ایمان رحیمیپور، آقای مهدی سمایی و دیگر اعضای دبیرخانه همایش فرصت مناسبی فراهم آمد تا بار دیگر خانواده بزرگ عدالت ترمیمی در ایران به همراه بیست تن از همکاران جرمشناس، حقوقدان، و پژوهشگران از کشورهای مختلف آسیایی، اروپایی، و امریکای شمالی محورهای نظری و کاربردی عدالت ترمیمی را در ایران، سرزمین اندیشههای ترمیمی مورد بحث و بررسی قرار دهند.
از همکاران دانشگاهی پروفسور دنیس وونگ رئیس انجمن آسیا و اقیانوسیه و استاد جرمشناسی دانشگاه هنگ کنگ، پروفسور جان برایتویت استاد دانشگاه ملی استرالیا، و پروفسور ایوو اِرسن، استاد جرمشناسی دانشگاه لووِن بلژیک صمیمانه سپاسگزاری مینمایم.
برگزاری 8 پیش همایش در تهران، 10 پیش همایش پیرامون محورهای نظری و کاربردی عدالت ترمیمی در دانشگاههای مسیر جاده ابریشم از جمله دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، دانشگاه دامغان، دانشگاه تربیت مدرّس، دانشگاه علوم انتظامی، دانشگاه مفید قم، دانشگاه اصفهان، دانشگاه یزد، دانشگاه مازندران، دانشگاه گیلان، دانشگاه کرمانشاه، دانشگاه تبریز، و نیز 5 کارگاه آموزشی پیرامون اصول و مبانی عدالت ترمیمی در مجموع با شرکت بیش از 1800 نفر از استادان، دانشجویان، قضات دادسرا و دادگاه، وکلای دادگستری، افسران پلیس، اعضای شورای حل اختلاف، مددکاران و مشاوران واحدهای مددکاری، انجمنهای مردمنهاد باید از ویژگیهای خاص این همایش دانست.
در این همایش، بیش از 220 چکیده مقاله از نویسندگان داخلی و 35 مقاله از نویسندگان خارجی به دبیرخانه ارسال شد. کمیته علمی همایش در نهایت 27 مقاله خارجی و حدود 40 مقاله داخلی را برای ارایه در همایش برگزید. کتابچه پیش رو حاوی بیش از 180 چکیده مقاله است که در دو بخش: الف) چکیدههای مورد پذیرش برای چاپ و ب) چکیدههای مورد پذیرش برای ارایه در همایش و ارایه اصل مقاله تنظیم شده است. با توجه به ماهیت بینالمللی همایش، ترجمه انگلیسی چکیدههای انتخاب شده برای ارایه در همایش و پذیرش اصل مقاله که توسط نویسندگان محترم مقالهها تهیه شده بود، پس از ویراستاری مختصر به چاپ رسید.
در پایان از حمایتهای ریاست محترم دانشگاه تربیت مدرّس، جناب آقای دکتر احمدی، مساعدتهای معاونت محترم پژوهشی و فناوری، جناب اقای دکتر فتحاللهی، و حمایتهای بیدریغ رئیس محترم دانشکده حقوق و سرپرست مرکز مطالعات حقوقی جناب آقای دکتر مرتضی شهبازینیا که همزمان مسؤولیت مدیریت همایش را نیز بر عهده داشتند، سپاسگزاری مینمایم. در تدوین برنامههای علمی همایش از حمایتهای بیدریغ استاد فرزانه، جناب آقای دکتر نجفی ابرندآبادی، استاد دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی، و مشاوره علمی سایر همکاران دانشگاهی از دانشگاههای مختلف کشور بهره بُردیم. همکار گرامی جناب آقای دکتر سید دُرَید موسوی مجاب نیز از سر لطف، مسؤولیت ویراستاری علمیِ چکیدهها را عهدهدار شدند. از انتشارات میزان و همکار گرامی جناب آقای دکتر عباس شیری که برای چاپ این کتاب صمیمانه همکاری نمودند نیز قدردانی مینمایم. در نهایت از همه سازمانهای همکار و حامی در برگزاری این همایش بهویژه معاونت اجتماعی و پیشگیری از جرم قوه قضائیه، معاونت حقوقی ریاست جمهوری، معاونت پیشگیری از جرم نیروی انتظامی، اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران، معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، سازمان تعزیرات حکومتی و شوراهای حل اختلاف تقدیر مینمایم.
امیدوارم این همایش مجال مناسبی را برای شناسایی و معرفی مفاهیم و ظرفیتهای موجود در بسترهای فرهنگی و آموزههای دینی و عرفانیِ شرقی، تبادل اطلاعات و تجربیات در حوزه تولید دادههای تجربی و نظریهپردازی در قلمرو عدالت ترمیمی و نیز بهرهگیری از تجربههای مطالعات تطبیقی عدالت ترمیمی در قلمرو پیوند میان عدالت کیفری رسمی با سنّتهای بومی و فرهنگی در بستر فرهنگهای آسیایی فراهم آورد.
محمّد فرجیها
دانشیار دانشکده حقوق دانشگاه تربیت مدرّس و دبیر همایش |